هرکجا بروی میشویم هم قدمت حسین! غُصّه نخور، میشوم شریکِ غمت بمیرم و نگذارم زمین خورَد عَلَمت حسین! یکتَنه هستم مدافعِ حَرَمت بَلاکشِ توام، اُمُّالمَصائبت هستم چه مادرانه برادر، مراقبت هستم هرآنچه را که نگفتی خودم خبر دارم به جُز تو چند برادر دگر مگر دارم؟ اگر اجازه دهی تیغ و نِیزه بردارم نشان دهم به همه مثلِ تو جگر دارم ببین که دخترِ حیدر چهکار خواهد کرد ببین که شمر چگونه فرار خواهد کرد نشان دهم به همه اِقتدارِ زینب را برات خرج کنم اعتبارِ زینب را به مَعرکه ببَرم شاهکارِ زینب را به رویشان بکشم ذوالفقارِ زینب را دو تا پسر نه، دو تا شیر بار آوردم دوتا معلمِ تفسیر بار آوردم چقدر خواستهام از خدا قبول کنی هزار مرتبه خواندم دعا قبول کنی بگو چهکار کنم باز تا قبول کنی؟ چه میشود پسرانِ مرا قبول کنی؟ بیا و این دو جوانِ رشید را بپذیر بیا و خواهشِ این موسفید را بپذیر غلامها همه پای امیر میمیرند به هرکدام بگویی بمیر میمیرند جوابشان ندهی ناگذیر میمیرند مرا اگر که ببینند اسیر، میمیرند مَخواه تا که نظاره کنند اسارت را چگونه صبر کنند آنهمه جسارت را؟ هوای عشقِ تو هِی میکند هواییِشان به دست و پات میافتند هردوتاییِشان سَرِ دو خواهرزاده فدای داییِشان دلم نسوخته وَللّٰه از جداییِشان خدا مرا به فراقِ تو مُبتلا نکند من از تو دور شَوَم لحظهای، خدا نکند **** خجالتم مَده شرمندهایم از رویت