یک نگاهی کن بیا دستم بگیر یا علی موسی الرضا دستم بگیر هر زمان خوردم زمین گفتم یارِ بی دستیام امام رضاست به همه گفتم تو را دارم همهی هستیام امام رضاست من بهشت و جهنمم با توست روضههای محرمم با توست روضه خواندی برای ابن شبیب روضه خواندی از آن شهید غریب یابن الشبیب، جدّ ما را سوارهها کشتند جدّ ما یک نفر ولی او را لشکری از هزارها کشتند خواهرش را پس از غروب دهم خندهی نیزه دارها کشتند *** مگه یادم میره من بودم و کوچهی غمها مگه یادم میره من بودم و مادرِ تنها مگه یادم میره من بودم و یه دلِ شاکی مگه یادم میره من بودم و چادر خاکی
عالی