نور، زهرا شد و مُنوّر شد شب قدر نبی مُقدّر شد در زمان حیاتِ این خانم هیجده بار صبح محشر شد آب در صورت تو خود را شُست بعد در فِقهِ ما مُطهر شد فاطمه در نسیم چون دَم زد نفس هر گُلی مُعطر شد هرکه نزدیکتر به فاطمه بود رتبهاش پله پله بهتر شد پسر فاطمه حسین شد و پدر فاطمه پیمبر شد فاطمه به خودش بلی گفت و علی از آن به بعد حیدر شد بخوان که فاطمه تعریف دیگری دارد ز خاک مقام فراتری دارد خوشا به حال پیمبر چه مادری دارد