نجف به رقص آوَرَد مرا به رغم کسالت گرفت باده زِ تا که ضریح مُهر اسارت بنوش باده زِ خُمِّ غدیر باده حلالت علی دریایی که ساحلش زهرا بود همان سلطانی که فارغ از دنیا بود به آنان که دعویِ خلافت دارند بگویم حیدر مِنَ الازل مولا بود جان به ازداد علی حیدر حیدر شوق فریاد علی حیدر حیدر آنکه جان به پیکرم داد علی حیدر حیدر یا علی و یا علی و یا علی و یا حیدر... **** ابوتراب هستی و منم که جنس ترابم بدون پرده بگویم که بی تو نقش بر آبم به لطف تو که زِ ضریحت هنوز مست شرابم علی طوفانی که غالبا آرام است شهنشاه لا یَزال و بیفرجام است شکار دلها اگر هنر میخواهد علی صیادی که بینیاز از دام است خالق نوح علی حیدر حیدر سرِّ مستور علی حیدر حیدر دلِ ناشادِ مرا میکنه مسرور علی حیدر حیدر یا علی و یا علی و یا علی و یا حیدر...