مِهرم حسین، ماهم حسن اشکم حسین، آهم حسن از غربت بیانتهایت گریه کردم با مادرت زهرا برایت گریه کردم در هجمهی نامهربانی مهربان بودی هرشب دعاگوی همه همسایگان فودی (یابن امیرالمؤمنین، یابن رسول الله) تیر غمت، در دل نشست بغض مرا، نامرد شکست دلتنگی و دلخونی اما دلنشینی تنها تو تنها تو مُعز المؤمنین بر دشمناش کِی کسی غیر تو بخشد؟! مانند مادر دست پُر خیرِ بخشد (یابن امیرالمؤمنین، یابن رسول الله) آقا تو و ، من زیر دِین با اِذن تو، گفتم حسین «لا یَوْم» گفتی تا که همراهت ببارم اشک مُحرم را من از لطف تو دارم در بیکسیها همچو زینب «یا حسن» گفتم دلتنگیام را حسرتم را با حسن گفتم (یابن امیرالمؤمنین، یابن رسول الله)