مولی علی شیر عرب

مولی علی شیر عرب

[ امیر برومند ]
مولا علی شیر عرب ...
ای صاحب تیغ دو لب ...
داده خداوندش لقب ...
لا فتی الا در مقامش ...
غراترین صاحب سخن ...
مرکب نشین ، ای صف شکن ...
استاد جنگ تن به تن ...
ذوالفقارو زده حق به نامش ...
حریف می طلبد تا بفهمند عرب یل دارد ...
رقیب می طلبد عادتش بوده ، از اول دارد ...
عجیب می طلبد مرحبی را که چه هیکل دارد ...
اسدالله ، برو کار تو ایول دارد ...
امیر میدان ، شیر لا فراری ...
امیر و فرمانده ی هر پیکاری ...
امیری ، عمارت در نجف داری ...
امیر شاهان ، حیدر کراری ...
علی یا حیدر ...

*****
مولا علی یعنی شعف ...
ای امپراطور نجف ...
هفت آسمان دارد به کف ...
یا امین الله فی الارضه ...
بی واهمه در کار و زار ...
دارد تبحر در شکار ...
وحی آمده بر این وقار ...
و اذا زلزلت الارض ...
زمین می لرزه ...
لشکری سمت خطر می آید ...
و شیر با جذبه سمت دروازه و در می آید ...
و تیغ از قبضه همچو رعد و برق در می آید ...
قصه ی معرکه این گونه به سر می آید ...
به سر می آید ، سر به سر می ریزد ...
به هر ضربه ، ضربه که سر می ریزد ...
برای خیبر دردسر می ریزد ...
تمام قلعه روی در می ریزد ...
حیدر ، حیدر ...

نظرات

عالی بود