مولا علی شیر عرب ... ای صاحب تیغ دو لب ... داده خداوندش لقب ... لا فتی الا در مقامش ... غراترین صاحب سخن ... مرکب نشین ، ای صف شکن ... استاد جنگ تن به تن ... ذوالفقارو زده حق به نامش ... حریف می طلبد تا بفهمند عرب یل دارد ... رقیب می طلبد عادتش بوده ، از اول دارد ... عجیب می طلبد مرحبی را که چه هیکل دارد ... اسدالله ، برو کار تو ایول دارد ... امیر میدان ، شیر لا فراری ... امیر و فرمانده ی هر پیکاری ... امیری ، عمارت در نجف داری ... امیر شاهان ، حیدر کراری ... علی یا حیدر ... ***** مولا علی یعنی شعف ... ای امپراطور نجف ... هفت آسمان دارد به کف ... یا امین الله فی الارضه ... بی واهمه در کار و زار ... دارد تبحر در شکار ... وحی آمده بر این وقار ... و اذا زلزلت الارض ... زمین می لرزه ... لشکری سمت خطر می آید ... و شیر با جذبه سمت دروازه و در می آید ... و تیغ از قبضه همچو رعد و برق در می آید ... قصه ی معرکه این گونه به سر می آید ... به سر می آید ، سر به سر می ریزد ... به هر ضربه ، ضربه که سر می ریزد ... برای خیبر دردسر می ریزد ... تمام قلعه روی در می ریزد ... حیدر ، حیدر ...
عالی بود