من شدم مایهی آزار ببخشید مرا
1973
7
- ذاکر: سیدرضا نریمانی
- سبک: مناجات
- موضوع: مناجات با خدا
- مناسبت: اربعین
- سال: 1403
من شدم مایهی آزار، ببخشید مرا
بدی من شده تکرار، ببخشید مرا
یاابنالحسن در سرم فکر گناه و به لبم ذکر دعا
من شدم عبد خطا کار، ببخشید مرا
یاابنالحسن غفلت از یار ضرر داشت برایم آقا
نشدم لایق دیدار، ببخشید مرا
نمیدانم چه کردم که به حجرانت دچارم من
میان میکده هستم ولی بیاختیارم من
فقط آنقدر میدانم به جز تو کس ندارم من
یاابنالحسن خبر دارم پریشانی ز دست این گناهانم
خبر داری پشیمانم، خرابه روزگارم
مرا با یک نظر اهل نظر کن
مرا تا زندهام اهل سحر کن
اگر هر جا که من هستم نیایی
بیا من میروم زین جا گذر گاهی
گل نرگس بیا بیا، گل نرگس بیا بیا
نه کنارت نشانیَم، نه ز پیشت برانیَم
به کجا میکشانیَم، چه شود ختم کار من
گل نرگس بیا بیا، گل نرگس بیا بیا
هوا را توشه آوردن نه ظرف خالی آوردن
دو تا دست تهی دارم ولی با اعتبارم من
گدایت نیمه شب دور و بر این خانه میآید
علی جان باز کن در را بیا چشم انتظارم من
شنیدم بعد مرگم میبری روح مرا با خود
شنیدم دوستم داری که با تو هم جوارم من
مرا از کعبه راندند و گمان کردند دلگیرم
چه بهتر به بیابان نجف سر میگذارم من
بغل کردی مرا یک شب، ضریحت را بغل کردم
از انگور تو خوردم که خرابم من، خمارم من
به اذن فاطمه دست مرا فورا گرفتند
به الطاف حسین بیسرت امیدوارم من
بدی من شده تکرار، ببخشید مرا
یاابنالحسن در سرم فکر گناه و به لبم ذکر دعا
من شدم عبد خطا کار، ببخشید مرا
یاابنالحسن غفلت از یار ضرر داشت برایم آقا
نشدم لایق دیدار، ببخشید مرا
نمیدانم چه کردم که به حجرانت دچارم من
میان میکده هستم ولی بیاختیارم من
فقط آنقدر میدانم به جز تو کس ندارم من
یاابنالحسن خبر دارم پریشانی ز دست این گناهانم
خبر داری پشیمانم، خرابه روزگارم
مرا با یک نظر اهل نظر کن
مرا تا زندهام اهل سحر کن
اگر هر جا که من هستم نیایی
بیا من میروم زین جا گذر گاهی
گل نرگس بیا بیا، گل نرگس بیا بیا
نه کنارت نشانیَم، نه ز پیشت برانیَم
به کجا میکشانیَم، چه شود ختم کار من
گل نرگس بیا بیا، گل نرگس بیا بیا
هوا را توشه آوردن نه ظرف خالی آوردن
دو تا دست تهی دارم ولی با اعتبارم من
گدایت نیمه شب دور و بر این خانه میآید
علی جان باز کن در را بیا چشم انتظارم من
شنیدم بعد مرگم میبری روح مرا با خود
شنیدم دوستم داری که با تو هم جوارم من
مرا از کعبه راندند و گمان کردند دلگیرم
چه بهتر به بیابان نجف سر میگذارم من
بغل کردی مرا یک شب، ضریحت را بغل کردم
از انگور تو خوردم که خرابم من، خمارم من
به اذن فاطمه دست مرا فورا گرفتند
به الطاف حسین بیسرت امیدوارم من
نظرات
نظری وجود ندارد !