من حاضرم خار بره تو چشمم ولی نره تو پای مادرم

من حاضرم خار بره تو چشمم ولی نره تو پای مادرم

[ مهدی رسولی ]
من حاضرم، خار بره تو چشمم ولی نره تو پای مادرم
من آخرش، یه روزی توی روضه جون میدم برای مادرم
کاش من بودم، سیلی می‌خوردم اون روز تو کوچه جای مادرم

روضه‌ی مادرم شروع شد
وا علیا وا محمّدا
این روزا خیلی تسلیت
بگین به بچه سیّدا
از ته دل بلند بگو، آه مادر
مثل امام حسن بگو، آه مادر

(آه مادر، آه مادر، آه مادر، آه مادر)

دنیای من کلّا خلاصه میشه تو چادر سیاه مادرم
شکر خدا که همیشه تو سختیا تحت پناه مادرم
تو روضه ها، دخیل قلبم بسته شد به یک نگاه مادرم

مسیر عاقبت بخیری فقط دعای مادرونه‌ست
دوست داره دستمو بگیره فقط به دنبال بهونه‌‌ست

حاجتمو یه روز می‌گیرم، آه مادر
اگه شهید نشم می‌میرم، آه مادر

نظرات