حمید علیمی

من این شبا مهمونتم آقا

3008
67
من این شبا مهمونتم آقا
راهم دادی بازم تو این خونه

باید خودت فکری کنی واسم
حال دلم خیلی پریشونه

بار گناهم گرچه سنگینه
برگشتم امشب با پریشونی

ای مهربون جون علی‌اکبر
از نوکرت رو برنگردون

هروقت گناه کردم خودم دیدم
حال بکاء و گریه‌هام میره

خیلی خجالت می‌کشم از تو
تو روضه‌ها گریه‌ام نمی‌گیره

روزی دو وعده روضه می‌گیرم
هم صبح و هم موقع افطارم

وقتی که ظرف آب می‌بینم
یاد لب خشک علمدارم
علمدار لشکرم امیر دلاورم

دست منو خیلی گرفتیو
خیلی بهت نوکر بدهکاره

امشب آقا بیا کنار ما
با تو ابوحمزه صفا داره

بازم شب هشتم دلم بدجور
خورده گره به روضه‌ی اکبر

امشب می‌خوام باهم بخونیم از
اون روضه‌ای که دوست داره مادر

جونم فدای اون جوونی که
شد اربا اربا پیکر پاکش

لشکر می‌خندید پدر گریون
افتاد کنار جسم صد چاکش

جونم فدای اون غریبی که
داغ جوونش قدشو تا کرد

راه گلو تا که صداشو بشنوه بابا
راه گلوی اکبرو وا کرد

اینقدر این تن اربا اربا بود
توی تموم دشت می‌دیده

آقای ما تنها با چه حالی
تیکه به تیکه رو عبا چیده

جوانان بنی‌هاشم بیایید
علی را بر درِ خیمه رسانید

خدا داند که من طاقت ندارم
علی را بر در خیمه رسانم

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش