منو میزاری با غما میری

منو میزاری با غما میری

[ ابوالفضل بختیاری ]
منو میزاری با غما میری
دلخوشی علی کجا میری

یه دردی تو سینمه که تا حالا بهت نگفتم
من تکیه گاهم دستته اگه بری از پا میوفتم

حسن به در خیره میشه زانوی غم میگیره
گفتم بهش مادر این زودی نمیره

***
تو شعله ها چشمای من می سوخت

جوونیِ تو به پای من می سوخت
خونه پر از بوی دره داره میسوزه تار و پودم

آخ چی می شد که پشت در به داد تو رسیده بودم
شرمنده ام تو رو زدن خجالته همه وجودم

کبودی دست تو رو تو این سه ماه ندیده بودم
رفتنت خانه خرابم میکند 

ماندنت چون شمع آبم میکند
 ***

نظرات