قلمم دست به غزل شد لبم از اسمت عسل شد بعد تو ضربالمثل شد دخترا باباییاند عالم هنرِ دست هنرمند رقیه است بر روی جبین همه سربند رقیه است تعریف من از عشق همان بود که گفتم در بند کسی باش که در بند رقیه است سالی یه دفعه کربلای اربعینو از تو حوالهست بگو به اونی که پیِ بهشته بهشت حرم اون سه سالهست نمک زندگیِ ارباب، ما رو دریاب ما رو دریاب اومدی ای جانِ زینب،خنده آوردی به هر لب همه فهمیدن از امشب، دخترا باباییاند او جانِ حسین است و حسین جانِ رقیهست عالم همه جمله مسلمانِ رقیهست بخشودگیِ اهل گنه در صف محشر وابسته به یک گردش چشمان رقیهست میگیره دل من بهونه مثل تو بهونهی اباالفضل قیامتو نشون همه بده بشین رو شونهی اباالفضل نمک زندگیِ ارباب، ما رو دریاب ما رو دریاب...