
فی اللّیل و النّهار بگو یا علی مدد با ابرها ببار بگو یا علی مدد دلدادگی به میثم تمّار بودن است یک بار روی دار بگو یا علی مدد سینه سپر کن و به گدایی خود بناز یعنی به افتخار بگو یا علی مدد هر جا که حرفِ خیبر و بیباکیِ علیست همراه ذوالفقار بگو یا علی مدد وقتی دلت برای نجف تنگ میشود از جور روزگار بگو یا علی مدد آنجا که جز علی اَحَدی نیست پای تو هنگام احتضار بگو یا علی مدد این بار شاعرانه به گنبد نگاه کن از قول شهریار بگو یا علی مدد علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را که به ماسِوا فکندی همه سایهی هما را برو ای گدای مسکین درِ خانهی علی زن که نگینِ پادشاهی دهد از کَرَم گدا را نه بشر توانمش خواند نه خدا توانمش گفت متحیّرم چه نامم شَه مُلک لافَتی را
بهمن سرلکعاااااالی