(رقیه جان) فرمانده لشگر بابا، یاور بابا دردونهی علی اکبر، دلبر بابا مثل سیبی که از وسط به دو نیمه شده هستی تو اُمِّ اَبیها، مادر بابا **** محترمه، مثل عباس علی تو کربلا باجنمه محترمه، صاحب غلام و خادم و کنیز و حَشَمه رقیه محترمه، جایگاه او رو شونهی امیر علقمه محترمه، دست حاجات داره مثل باباش با کَرَمه رقیه نه تنها تو شهر شام و کوفه قهرمانه چرا که وسعت نام او تا بیکرانه براتِ اربعینم دست رقیه جانه فرمانده لشگر بابا، یاور بابا دردونهی علی اکبر، دلبر بابا مثل سیبی که از وسط به دو نیمه شده هستی تو اُمِّ اَبیها، مادر بابا
اصله لامصب بهترینه
به به
ماشالله
بگذار آدمیان طعنه زنندم
جانم رقیه
به به اقا علی
به به
جانم علی آقا
به به
ماشالله