عشق یعنی بی‌کرانی که کرانش زینب است

عشق یعنی بی‌کرانی که کرانش زینب است

[ ابوالفضل بختیاری ]
عشق یعنی بی‌کرانی که کرانش زینب است
عشق خور‌شید است اما آسمانش زینب است

عشق یعنی آن ظهوری که شکوهش از علیست
عشق یعنی آن نمازی که اذانش زینب است

قبله ای دارد جهان با نام ایوان نجف
در نجف دیدم که نقش آستانش زینب است

کعبه است آن محملی که پرده‌دارش اکبر است
کعبه است آن خیمه‌ای که در میانش زینب است

دین به جز حُب نیست یعنی که ستونش فاطمه است
فاطمه آن بی‌نشانی که نشانش زینب است

روی زانوی علمدار است نقش پای او
حضرت عباس می‌داند توانش زینب است

هفت دفعه می‌دهد حق را به نام او قسم
حضرت صاحب زمان هم بر زبانش زینب است

زینبیون سرفرازانِ قیامت می‌شوند
سربلند است آنکه در محشر امانش زینب است

ای که مرا خوانده‌ای راه نشانم
گوشه‌ای از کربلا جا و مکانم بده

بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا

تشنه‌ی آب فراتم ای اَجَل مهلت بده
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

فریاد یا محمدا حسین رسیده کربلا... 

دنیا بدون روضه‌ی آقا جهنم است
یعنی بهار نوکری ما محرم است

نظرات