عرصه رو تنگ میکنی میدون جنگ میکنی وقتی آتیش خطبههات شروع میشه و شام زیر و رو میشه با تو که روبرو میشه کاخ رو میریزی به هم با کلام بُرّندهات زینبی که تو خدای صبری داره صحّت مُرده و زندههای من فدا کلام زندهات دنیا میشه بندهات تو آسمون باشی همیشه سر به هوام تو آسمون منی یه راه بذار جلو پام اینقده داد میزنم میخوام بگیره صدام مرید و عبد توام زینب علیها سلام زینب، یا زینب ... یا ولی الله یا علی زینب یا اخی علی فاطمه میگه یا علی تو خطبهها فاطمه میمیره برا منبرم افتاده به پا ثانیه میدُوه پشت ثانیه پشت سر دقیقه میدُوه تا به سمت منبر ببره سر ساعت رسیدن فرشتهها دور و برت میگه جونم پدره بگو که الحق وصی اربابی یزید رو رسوا کرد چه خطبهی نابی شام رو به هم ریختی گفتی علی زادهام به تو تفاخر کرد امام سجاد هم زینب، یا زینب ...