سید حجت بحرالعلومی

صد قافله دل بسته به یک موی علی‌اکبر لیلا

1417
8
صد قافله دل بسته به یک موی علی‌اکبر لیلا
ای جان به فدای رُخ زیبای علی‌اکبر لیلا

علی‌اکبر لیلا...

*****

برای روضه‌ی اکبر
بیار امشب دلِ زارو
باید حتماً پدر باشی
بفهمی حال بابا رو

نخ تسبیحو بازش کن
میونِ جمعیت بنداز
صدا کن پیرمردی رو
بگو جمعش کن این‌ها رو

نمی‌شه جمع و جورش کرد
تَنی که ارباً اربا شه
باید جمعش کنی آروم
بذاری پیشِ سَر، پا رو

علی‌اکبر لیلا...

*****

ز دستم می‌روی امّا صدایم در نمی‌آید
دلم می‌سوزد و کاری ز دستم بَر نمی‌آید
...
گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم
نفَس شمرده زدم، همرهت پیاده دویدم
محاسنم به کفِ دست بود و اشک به چشمم

سرَم را می‌گذارم روی کتف خواهرم زینب
اَلا ای مَحرم رازم، چرا اکبر نمی‌آید؟!

*****

(بگذار بخندند به این زار زدن‌ها
می‌ارزد اگر زینبِ کبری بپسندد)
...
(من نگویم برو ای ماه برو
لیک قدری بَرِ من راه برو)
...
(می‌زنی تو دست و پا، من دست و پا گم کرده‌ام
نور چشمم بی‌تو راه خیمه را گم کرده‌ام)
...
(خیز از جا آبرویم را بخر
عمّه را از بینِ نامَحرم ببَر)
...
(آن‌که حتّی تار مویش را ندیده جبرئیل
دست بُرده بَر سرِ نعش علی، بَر معجرش)

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش