شاهْ حسین پادشاهْ حسین دین است و حسین، دین پناه است و حسین کرب و بلا، عرش خدا باب دعا، ای جان حسین جانْ حسین، جانانْ حسین ... عالم سنه، قربان حسین... ای قبلهی عوالم بالا حسین جان ای شُعله شُعله آتشِ دلها حسین جان حٰا سین و یا و نونِ خدا حسین جان ماییم و هر نَفس نفسِ ما حسین جان یک واژه است عزتِ دنیا حسین جان شاه حسین، پادشاه حسین دین است و حسین، دین پناه است و حسین کرب و بلا، عرش خدا باب دعا، ای جان حسین هرچه به دل، به سینه، به سَر داشتی علیست ذکری که در تمامِ سَحر داشتی علیست نامی که در گشودنِ دَر داشتی علیست جانت علیست هرچه پسر داشتی علیست ای سَر به پات رفته به مولا حسین جان چِشم تو گَشت و از همه ما را خطاب کرد لطفش بلند باد که کارِ ثواب کرد هر کَس که بندگیِ تو را انتخاب کرد او را نگاهِ مادرت عالیجناب کرد گفتیم بعد حضرت زهرا حسین جان آشفته زُلفم و تبِ طوفانم آرزوست کنعانم آرزوست، سلیمانم آرزوست یک بار از لب تو حَسن جانم آرزوست با خون رقم زَنَم که دو سلطانم آرزوست امشب بیا بزن رگ ما را حسین جان مست است آنکه بر دَر میخانه ایستاد مرد است آنکه تا تَهِ پیمانه ایستاد سَر نیست آن سَری که روی شانه ایستاد در پای عشق جز تو که مردانه ایستاد؟ آن کیست غیرِ زینب کبریٰ حسین جان شاهْ حسین پادشاهْ حسین دین است و حسین، دین پناه است و حسین کرب و بلا، عرش خدا باب دعا، ای جان حسین جانْ حسین، جانانْ حسین ... عالم سنه، قربان حسین...