سلامی از حقیر به جانب امیر

سلامی از حقیر به جانب امیر

[ مسعود پیرایش ]
سلامی از حقیر به جانبِ امیر 
اَنا عبدالفقیر حسین جانم 
رفیقِ زندگیم، دلیل بندگیم 
ای احسان القدیم حسین جانم

اَلا ای نگارم، تو باشی کنارم 
ملالی ندارم بجز غمِ دوری

همین افتخارم که نوکر تبارم
به چشم خمارم شراب انگوری

دارالجنونه کرب‌وبلا، عاشق کُشونه کرب‌وبلا 
غیرقابلِ تحمله دنیا بدون کرب‌وبلا 

مولا حسین یا اباعبدالله...

اساسِ بندگی، غمت بالندگی
تمومِ زندگیِ من روضه‌ست 
تویی عالیجناب، عزیزِ بوتراب 
تموم نون و آبِ من روضه‌ست 

چشات آفِتابه، سریع‌ُالعجابه 
تو رو به خدا به دلم نگاهی کن
بزرگِ بزرگا، دلآرامِ زهرا 
منو اربعین تا مَشایه راهی کن

خاکت روضه‌خیزه یا حسین 
و شفای مریضه یا حسین 
صد مُرده زنده می‌شود از 
ذکر دل‌انگیزِ یا حسین 

******

من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول که آمدم دستور تا آخر گرفتم
بر مشام جان زدم یک قطره از مهر حسین
سبقت از عود و گلاب و نافه و انبر گرفتم

******

بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا 
بر دلم ترسم بماند آرزوی کربلا
تشنه‌ی آب فراتم ای اجل مهلت بده 
تا بگیرم در بغل قبر شهید کربلا

نظرات