سر تورو به نیزه دیدم

سر تورو به نیزه دیدم

[ محمد امینی ]
سرتورو به نیزه دیدم
کنار قتلگاه خمیدم
ببین حسین من بریدم

یکی با نیزه، به پیکر تو ضربه میزد 
سنان بی مروت اومد، نیزه‌شو توی دهنت زد

سر پیری، شبیه خزون پاییز شدم
سر پیری، هدف نگاه‌های هیز شدم
سر پیری، سرتو با زن رقاصه گلاویز شدم

سر پیری، سر بازار بهم سنگ زدن
سر پیری، تو رو خیلی وسط جنگ زدن
سر پیری، به لباس عربی چنگ زدن
****
خضاب کردنت، منع آب کردنت
****
موم سوخت، شبیه مادر تو پهلوم سوخت
بابا ببین تموم بازوم سوخت
تاره، چشای من نمی‌بینه آره
خونی شده هم گوش و گوشواره
****
اصلاً بذار وقت بگذره
این ساعت‌ها سخت بگذره
اصلاً بذار دیر شه
روض نفس‌گیر شه
نوکر تو بین روضه‌ی تو پیر شه

مگه از گودال در آوردنت
که من از گودال دربیام آقا 
دوست دارم وقتی کربلا هستم
سمت مقتل بیشتر بیام آقا
****
یادمه می‌خوابوندمت رو شونه‌ام، دردت به جونم
یاد اون روزها لالایی توی گودال، واست می‌خونم 

پیرهنی که واست دوختمو کی برده، ای مادر مرده
صدای ناله‌مو هلال شنیده، واست آب آورده

نظرات