زیباترین لحظه من لحظه احتضارمه

زیباترین لحظه من لحظه احتضارمه

[ مهدی اکبری ]
زیباترین لحظه‌ی من، لحظه‌ی احتضارمه
قشنگتر از اون اینه که بابای من کنارمه
نفس به سختی می‌کشم این لحظه‌های آخره
بابام اومد دنبال من، اومد که من رو ببره
(بابا نذار که دخترت غرق یَمِ خِجلَت بشه
منو ببر، منو ببر که عمه هم راحت بشه)۲
(بابا حسین، بابا حسین)۲
*****
(صدا نداره گریه‌هام، سو نداره دیگه چشام)۲
همبازی دیگه نمی‌خوام، امون ز دخترای شام 
(خسته‌ام از شام بلا، خیلی برام سخته بابا)۲
(دختر شاه باشم منو بچرخونن تو کوچه‌ها)۲
چی بگم از شام خراب، چی بگم از زجر و عذاب
اینا همش به یک طرف، (کشته منو بزم شراب)۲
(بابا حسین، بابا حسین)۲
*****
(صدای داوودی تو بند دلم گسسته بود
اینکه صدات عوض شده
 دندون تو شکسته بود)۲
دخترای شهر شامو با گریه بیدار می‌کنم
(سختت نشه منو ببوس رومو به دیوار می‌کنم)۲
(چرا به من رسید بابا، رو لبت خنده نمیاد)۲
(هرکاری می‌کنم چرا خون سرت بند نمیاد)۲
(بابا حسین، بابا حسین)۲

نظرات