زان سفری که در نجف، بوسه به تاکِ او زدم هر چه مویز میخورم، مزهی آب میدهد برکت رزق من شده ریزهی نانِ سفرهات رعیتم و مزد مرا أبوتراب میدهد حیدر حیدر، حیدر حیدر، حیدر حیدر، علی... به مادر استغاثه کن، پدر اجابتت کند فاطمه را صدا بزن، علی جواب میدهد برکت رزق من شده ریزهی نانِ سفرهات رعیتم و مزد مرا أبوتراب میدهد علی علی علی...