رو منبر اومد انگاری حیدر دوباره یه زن اومده،شبیه علیه آره اشاره کنه، آسمون براش میباره تو صبر و وفا عقیله مَثَل نداره زینب زینب زینبه المثنای حیدر زینبه وارثِ شاهِ خیبر زینبه مقتدا بعد از مادر زینبه بعد حیدر غوغاگر زینبه خطبههاش رو منبر چه حیدری داره عدو شد آواره زیر و رو شد کاخِ یزیدِ بدکاره عدو کارش زاره زینب رو منبر چه اُبُهتی داره حیدر کراره دختر مرتضی خودش یه سرداره یه پا علمداره یا زینب یا زینب...