روضه‌ی حضرت امّ البنین سلام الله علیها

روضه‌ی حضرت امّ البنین سلام الله علیها

[ امیر برومند ]
گرفتارم گرفتارم اباالفضل
من با مردم چی‌کار دارم 
آخه آقا تو رو دارم
****
از اول هر کجا که حرفی از مادرترین بوده
همیشه بعد اسم فاطمه، امّ‌البنین بوده
کنیزی کرد زینب را مقامش رفت بالاتر
اگر امّ‌البنین امّ‌البنین شد این‌چنین بوده

خودش را زِ اول پای زینب روی خاک انداخت

بانو سلام می‌کنم این‌جا خوش آمدی
از خاک سمت عالمِ بالا خوش آمدی
ای تشنه‌ی بهشت به دریا خوش آمدی
من زینبم به خانه‌ی مولا خوش آمدی
پیداست در نگاهت که با نیّت آمدی
این‌جا به نیّت کمک و خدمت آمدی

باغ بهشت باغچه‌ای در سرای ماست
جای گلیمِ عرشِ خدا زیر پای ماست
رزق تمام شهر فقط از دعای ماست
خلقِ تمام عالم و آدم برای ماست

این خانه‌ی بهشتی زهرا و حیدر است
این‌جا محلّ وحی شدن بر پیمبر است

این خانه را به غیر دعا پُر نمی‌کند
این خانه را به غیر صفا پُر نمی‌کند
دل را به غیر عشقِ خدا پُر نمی‌کند
سجّاده را به غیر دعا پُر نمی‌کند
هر کس که جای فاطمه را پُر نمی‌کند

از بعدِ مادرم پدرِ خاک، بوتراب
کرده تو را به همسریِ خویش انتخاب

گفته پدر که روی به سوی خدا کنیم
ما مثل مادر اهل زمین را دعا کنیم
با اسم فاطمه همه رفع بلا کنیم
زین پس تو را به واژه‌ی مادر صدا کنیم

تو آمدی که فاطمه را یاوری کنی
در حقّ ما شکسته‌دلان مادری کنی

قطعا شنیده‌ای که پَر مادرم شکست
شاخه به شاخه برگ و برِ مادرم شکست
در کنده شده زِ جا و سر مادرم شکست
از ظلم و کینه‌ها کمر مادرم شکست
****
ادب را شیر کرده و نوش جان بچه‌هایش کرد
که بی‌شک همسر شیر خدا شیرآفرین بوده

برای بچه‌های فاطمه مادر شدن کم نیست
فقط او لایق این مرتبت روی زمین بوده

اگر او را بخواهم در عناوینی بگنجانم 
علی تاج ولایت بود و این بانو نگین بوده

اگر نانی به سائل داده گفته 
یادشان باشد که نان سفره‌اش نان امیرالمومنین بوده

هزار عباس اگر می‌داشت تقدیم علی می‌کرد
نخوان اُمّ‌البنین او را ‌که اُمّ‌العارفین بوده

از این ‌که عالمی حاجت گرفت از دست پُر مِهرش
یقین دارم خودش دست خدا در آستین بوده

شبیه کربلایی‌ها بخواه اول از او حاجت
چرا که پیش از عباسش به فکر زائرین بوده

امامِ دین در عاشورا به عباسش پناه آورد
از این منظر ببینی زیر دِینش رکن دین بوده

علمدارش زمین افتاد اگرچه روز عاشورا
علمدارِ بساط روضه بعد از اربعین بوده

به داغ شیرخواره گریه کرده نه به شیرانش
فداکاری ببین انگار اُمّ بی‌بنین بوده

به سینه می‌زد و می‌گفت ای تنهای بی‌مادر
تمام فکر و ذکرش لحظه‌های هل مِن معین بوده

نبایستی برایش از حسین این‌گونه می‌گفتند
که ساعاتی به زیر زانوی شمر لعین بوده

نظرات