رسیده وقت غربت، رسیده وقت پیری
2510
16
- ذاکر: رحماننوازنی
- سبک: زمینه
- موضوع: شام غريبان
- مناسبت: شام غریبان
- سال: 1401
(رسیده وقت غربت، رسیده وقت پیری
داداش سرت سلامت، داریم میریم اسیری)۲
خیمهرو آتیش زدن،
زدن برادرو دل خواهرو آتیش زدن
گوشواره رو کشیدن و، معجرو آتیش زدن
قنداقهی سرخ علیاصغر و آتیش زدن
(داریم به زور میرم به سمت کوفه
سخته برا من، از تو دل بریدن
دستای ما، تو بند اوناییه
که حتی سایهی ما رم ندیدن)۲
(دریا رو آتیش زدن
امت مصطفی، دل زهرا رو آتیش زدن
کوفیا مشک گریونِ، سقا رو آتیش زدن
حتی عبای اکبر لیلا رو آتیش زدن)۲
حالا فقط دلم خوشه به اینکه
گرچه تنت مونده، سرت باهامه
از گلوی بریده، قرآن بخون
صدای تو، مرهم سختیامه
وضعمو میبینی که، رو نیزه سر به زیری
داداش سرت سلامت، داریم میرم اسیری
داداش سرت سلامت، داریم میریم اسیری)۲
خیمهرو آتیش زدن،
زدن برادرو دل خواهرو آتیش زدن
گوشواره رو کشیدن و، معجرو آتیش زدن
قنداقهی سرخ علیاصغر و آتیش زدن
(داریم به زور میرم به سمت کوفه
سخته برا من، از تو دل بریدن
دستای ما، تو بند اوناییه
که حتی سایهی ما رم ندیدن)۲
(دریا رو آتیش زدن
امت مصطفی، دل زهرا رو آتیش زدن
کوفیا مشک گریونِ، سقا رو آتیش زدن
حتی عبای اکبر لیلا رو آتیش زدن)۲
حالا فقط دلم خوشه به اینکه
گرچه تنت مونده، سرت باهامه
از گلوی بریده، قرآن بخون
صدای تو، مرهم سختیامه
وضعمو میبینی که، رو نیزه سر به زیری
داداش سرت سلامت، داریم میرم اسیری
نظرات
نظری وجود ندارد !