
دور از تو و آغوشت رقیه تنها مونده سرت اومد دستات کو تو قتلگاه جامونده نیزه نخورده بودی که خوردی سیلی نخورده بودم که خوردم دیدی با گریه آخر سرت رو از تو چنگ یزید در آوردم چشمت روز بد نبینه یه جور زدن رقیه تا ابد نبینه هر کسی دیده زخمامو عیب نداره چشم عمو عباسم فقط نبینه وای بابا بابا ۳ موهاتو کی سوزونده که کم شده از پشتش محاسن خونی تو یزید گرفت از مشتش تو طشت زر نرفتی که رفتی شراب ندیده بودم که دیدم یه حرفای بدی که تا اون روز نشنیده بودم اونجا شنیدم چی واست بگم بابایی از این همه بی ادبی و بی حیایی چند شبه که نخوابیدم درست حسابی حالا که اومدی برام بخون لالایی وای بابا بابا ۳ چی بوده دردم، دوری چی بوده مرهم، سیلی از پشت بوم سنگ خوردم از پشت سر هم سیلی زجر منو نمیزد که میزد سنان منو نمیزد که میزد بابایی حرمله با تموم توان منو نمیزد که میزد ای بابا تمومه کارم میخوام صدات کنم ولی صدا ندارم چرا هنوز خشکه لبای تو عزیزم؟ بزار برم یه ظرف آب برات بیارم