دوباره لرزه به جون تموم لشکر افتاده

دوباره لرزه به جون تموم لشکر افتاده

[ حسن عطایی ]
دوباره لرزه به جون تموم لشکر افتاده
همين که چشمشون به نعره‌های حیدر افتاده
یقیناً کشته صدها پهلوونِ مثل مرحب رو 
همون دستی که ردّش روی درب خیبر افتاده

چه مولایی! 
مردِ نبَردی به تنهایی 
چه رجز بی‌مهابایی 
اسد گردانِ پیغمبر پهلوونِ پهلوونایی

غضبت توی دنیا ولوله کرده
نُه فلک روی انگشت تو می‌گرده
برق چشم تو یعنی قابض ارواح
ذوالفقار تو عزرائیلِ بَرده

علی یا علی مولا مدد...

زده پا بر رکاب و ذوالفقارو بر کمر بسته 
نگاش راه نفس روی قماشِ فتنه‌گر بسته 
همه دارن فراری می‌شن و دارن به هم میگن 
علی دستار زردش رو دوباره روی سر بسته

تو سرداری نه زرهِ پشت سر داری
نه توی دستات سپر داری
معترف‌ان حتی دشمن‌هاش 
تا علی هستی جگر داری

از هجوم علی هستن متواری
ضربه‌های تو یعنی ضربه‌ی کاری
دو تا شیر ژیان معرکه هستین
ابوفاضلو همرات وقتی میاری

علی باید که تنها فاتح روی زمین باشه
علی بر خاتم عرض و سما نقش نگین باشه
به دستور خدا و قوم ختمُ الانبیاء باید 
علی ابن ابی‌طالب امیر‌المومنین باشه

علی مولا ای همه هستی زهرا 
بنده‌ی درگاهتم آقا
چشم همه دشمناتون کور 
با تو خلافت شده معنا

عاشق جلواتت عالم و آدم
از تو می‌خونم حتی ماه مُحرّم
هر کسی تو رو می‌خواد اهل بهشته
هر کسی که نمی‌خوادت به جهنّم

نظرات