دوباره سرم در هوای شماست

دوباره سرم در هوای شماست

[ سیدمهدی میرداماد ]
دوباره سَرَم در هوایِ شماست
تمامِ دلم سر سرایِ شماست
به سویِ خدا رفتم و دیده‌ام
فقط ردِ پا ردِ پایِ شماست2

خدا‌هم فقط از شما گفته است
گمانم خدا هم خدایِ شماست
گدایی برازنده‌یِ ایلِ ماست
برازنده بودن برای شماست

ندارد تفاوت کجا می‌رسی
که هر انتها ابتدای شماست
خیالم از این و از آن راحت است
گره‌هام دست دعای شماست

مرا پای حیدر هلاکم کنید
به عشق رضا سینه چاکم کنید

دلی دارم و خانه زادِ رضاست
فقط یاد دارد که یاد رضاست
کم اینجا ندیده برایش بد است
دلم مستحقِ زیادِ رضاست

نجف ، کربلا رفتم و گفته‌اند
که راهش دهیدازتبار رضاست
گره می‌خورد زندگی ام ولی
همین نا مُرادی مُرادِ رضاست ۲

به خود آیم و باز بینم سرم
رویِ خاکِ بابُ الجوادِ رضاست
جوادش درِ بسته را باز کرد
گره‌های من را رضا باز کرد۲

خبر را مسیح از مسیحا شنید
خبر را زِ جبریل موسیٰ شنید
اگر گوشِ دل را دهی می‌توان
که از کعبه هم ذکر مولا شنید

زمین خشکسالی تَرک خورده بود
ولی ناگهان بویِ دریا شنید
خدا خنده کرد و خدا جلوه کرد
شبی که رضا ذکرِ بابا شنید

تو هم مادری هستی و می‌شود 
که از قلبِ تو نامِ زهرا شنید

فدایِ نفسهایِ بابایی‌ات
فدایِ دو چشم‌های  زهراییت

تو دریایی و در تماشا رُباب 
تو در خوابی و غرقِ لالا رُباب۲
تو که آمدی آبرو دادی‌اش
که خندید با تو به زهرا رُباب

شبیه حسینی و ماتِ تو اند
همه دورِ گهواره حتی رُباب
تو ذات بزرگی و جایت بلند
تو را داده بر دوشِ سقا رُباب

تبسم کن و خیمه را شاد کن
بیا زنده کن عمه را با رُباب
به دستان بابا هواست نبود۲
که چشمش به راه است آنجا رُباب

نگو مادرت را صدا می‌زدی
به دست پدر، دست و پا می‌زدی

نظرات