دنبال دستههات دویدم گفتم حسین و آه کشیدم آه حسین چقدر صدات زدم با چادر سیاه مادرم تکیه برات زدم از بچگیهام روزگار منی، دار و ندار منی من کسیو ندارم تو کس و کار منی جان منی، نگرانِ منی ایمان منی حسین عکسهای کربلاتو دیدم گفتم حسین و آه کشیدم آه حرم شبای کربلا بگو که قبر من کجاست کجای کربلا از بچگیهام کربلاته دنیام خواب و خیال و رویام ختم به ضریحت میشه تموم آرزوهام یا اباعبدالله الحسین...