دلم گرفته جانا از گردش زمانه هوای گریه دارم از سوز این ترانه از دست رفته فرصت، تا کی صبور باشم از شوق دیدن تو جانم ز تن روانه بر عاشقت نظر کن ای منتهای خوبی لطفی که از تو یابم ای جان من نشانه بر خواهرت نظر کن ای منتهای خوبی کز شوق دیدن تو جان از تنم روانه ***** ای جان من به نیزهی اعدا چه میکنی؟ آغوش ماست جای تو آنجا چه میکنی؟ ***** باد به عهده گرفت انتخاب زینب را جدا نمود ز عالم حساب زینب را شبیه گرد و غباری رود به دامن باد اگر به کوه دهند اضطراب زینب را چه بانویی ز پس پرده بی نقاب شده