در فضای خانه‌اش چون عطر کوثر می‌نشیند

در فضای خانه‌اش چون عطر کوثر می‌نشیند

[ محسن عراقی ]
در فضای خانه‌اش چون عطر کوثر می‌نشیند
پس بِلاشک جبرئیل این‌جا دَم در می‌نشیند

روبه‌روی ظالمان و در کنار مستمندان
چون علی می‌ایستد مثل پیغمبر می‌نشنید

گفت ممسوس است در ذات خدا تکبیر گفتم
ناگهان دیدم پس از الله، اکبر می‌نشیند

هر کسی از دور در مسجد جمالش را ببیند
روز‌ بعدش بین صف‌های جلوتر می‌نشیند

چون اذان گفته‌ست بالای مناره تا قیامت
هر کجا گلدسته می‌بیند کبوتر می‌نشیند

هر کسی زانو زده در محضرش روز قیامت 
ساعتی زانو به زانوی پیمبر می‌نشید

*****

گرچه در فنّ سخن زیر و زبَر بسیار است 
زلف، آشفته نکن چون‌که خطر بسیار است
زیر بار غم تو پای قلَم می‌شِکند
این‌همه جلوه نکن ضعف هنر بسیار است
مست چون می‌گُذری بر سر ما دقّت کن
ای که از خنجر ابروی تو سر بسیار است 

می‌کنم‌ مدح تو این‌گونه که بهتر نشود
بعد الله و تو دیگر کسی اکبر نشود

*****

همین‌که کج شده از راه راست هرجا خط
به روی چهره‌ی حیدر شده‌ست پیدا خط

شبیه خط‌کشی جاده پشت پای علی
درست کرده رد خون به خاک صحرا خط

کسی نبوده حریف علی که بر زره‌اش
 برای جنگ نیفتاده است حتّی خط

و جنگ تا که گره خورد ذوالفقار علی
 برای پیشرَوی باز کرده صدها خط

میان ما و محبّان قاتلان زهرا
کشیده با سرِ انگشت خویش مولا خط

*****

بساط جنگ شده با حضور حیدر جمع
که بین معرکه شد خاطر پیمبر جمع

و از علی متعجب شده‌ست عزرائیل 
همین‌که حاصل پیکار را زد آخر جمع

چنان شکسته شده درب قلعه که هرگز
نمی‌شود همه‌ی تکّه‌هاش دیگر جمع

برای درک حقیقت ملائکه هستند
زمان خطبه‌ی مولا به پای منبر جمع

به قدر خاکِ عَبای علی نمی‌ارزند
سه تا خلیفه و اطرافیانشان سرجمع

نظرات