در شکسته دو دستان بسته کوچه‌ای باریک

در شکسته دو دستان بسته کوچه‌ای باریک

[ علی پورکاوه ]
در شکسته
دو دستان بسته
کوچه‌ای باریک
برای گریه علی بی تو کم بهانه ندارد

مرا که روز سکوت یتیم‌های تو کشته است
به خانه ای که دری بین آستانه ندارد

هر آن که دید مرا نیمه شب در اینجا گفت
که این غریبه هر آن کس که هست خانه ندارد

به زینب تو فقط سرسلامتی حسنت گفت
مدینه بعد تو یک مجلس زنانه ندارد

کسی نگفت مغیره بزن ولی به علی زن
زنی که خورده زمین ضرب تازیانه ندارد

بستری بود ولی هم سخن خوبی بود
جریان داشت در این خانه صدای من و او

هدف اصلی دشمن من و زهرا بودیم
کشته شد محسنم آن روز به جای من و او

نظرات