خیلی پریشونم رو خاک این صحرا

خیلی پریشونم رو خاک این صحرا

[ کربلایی نریمان پناهی ]
خیلی پریشونم رو خاک این صحرا
هی زیر لب می‌گم، با گریه یا زهرا

دلشوره دارم از، دیدن این لشگر
تو قلبشون کینه، تو دستشون خنجر

ترسم از اینه، یه روزی اینجا، تنها بمونی داداش
تورو ببینم، میون مقتل، غرق به خونی داداش

(عزیز زینب، عزیز زینب ای وای)۲

منو نزار تنها، کنار خواهر باش
اینجا نزن خیمه، به فکر اصغر باش

رباب و می‌بینم، که دل‌پریشونه
کنار گهواره، نشسته گریونه

حالش خرابه، دل‌بی‌قراره، انگار داره می‌بینه
که رأس اصغر، غرقابه‌ی خون، به روی نی می‌شینه

(عزیز زینب، عزیز زینب ای وای)۳

بیا تا برگردیم، این سرزمین شومه
زینبت اینجا به، جدایی محکومه

بین یه لشگر که، حرمله همراشه
دلت میاد زینب، غریب و تنهاشه

غریب رو نیزه اصلاً خبر داری
به من جسارت کرد یه مردم آزاری

تو کوچه و بازار ماهارو می‌چرخوند
اونی که تو گودال با پا برت‌گردوند

تو رفتی زجر اومد خون به دل ما شد
تازه غریبی‌مون دوباره معنا شد

از گوش اطفالت گوشواره دزدیدن
ما گریه می‌کردیم اونا می‌خندیدن

نظرات