خوش اومدی، آبروداری کردی هرجا زمین خوردم یهکاری کردی هرجایی که میزَدَن این یَتیمو صدا زدم، بابای غِیرَتیمو میگن مثلِ زهرا، این بچه هم خودش مُرد کسی نگفت کُتَک خورد، کی اَشکمو درآورد حتما میگن بابا، خودش شِکسته بازوش خورده به جایی پهلوش سوخته خودش سَر و روش حالا که شد، گوشوارمو بِدُزدن نذار لباسِ پارَمو بِدُزدن همون بلایی که سرت آوردن شاهِدَمه، پیرهنی رو که بُردن وقتی میگم بابا، دوست داری دخترت رو تکون بده سَرت رو، ببین نیلوفرت رو وقتی میگم بابا، منو بگیر تو آغوش زَجرو کنم فراموش، نَرَم دوباره از هوش بدونِ تو، تا حالا سَر نکردیم با یکی مثلِ شمر سفر نکردیم توی مسیر، چند دفعه زد تو گوشم نِیزه رو میگرفت میذاشت رو دوشم بابا اون دختر که، خیلی بلنده موهاش سنگینه دستِ باباش، بیشتر مراقبم باش نازَم کن بیشتر که، از سَرِ شب زدم زار خوردم زمین تو بازار، افتاده دستم از کار مَنِ الَّذی اَیتَمَنی؟...