خورشید آسمونم
262
6
- ذاکر: رحماننوازنی
- سبک: واحد
- موضوع: فاطمیه
- مناسبت: فاطمیه دهه اول
- سال: 1401
خورشیدِ آسمونم، تو لحظهی غروبه
یه کم رو قلبِ زارم، بارون بباره خوبه
چشمایی که خیس بوده، حالا شبیهِ روده
برای کی مثلِ من، از اینجا رفتن زوده؟
تو آسمون، خوشیدِ من، جَوونِ موسفیدِ من
تو آسمونِ این شبام، ستارهی امیدِ من
اگه بِری، فاطمهجان، دورَمو غربت میگیره
کاشکی میشد دعا کنی، جای تو حیدر بمیره
میری و بعدِ تو من، به کی بگم غمامو؟
از چشمِ کی پنهون کنم، بُغضِ توی صدامو
فاطمه، یافاطمه...
اَشکِ چشمامو روی، زخمای تو کشیدم
بَلکه شفا بگیره، زخمایی رو که دیدم
اینجوری پیشِ من تو، نَفَس نکش عزیزم
وقتی که آه میکشی، خیلی بههم میریزم
شکسته دست و پهلوت، خیلی کبوده بازوت
میخندی اَمّا اینبار، به تختههای تابوت
منو شکست پهلوی تو، کبودیِ بازوی تو
خجالتم میدی و من، شرمندهام از روی تو
میری ولی قرارمون، میمونه حتما سرِ جاش
دیدارِ بعدِ من و تو، پیشِ حسین تو قتلگاهش
میرسه اون روزی که، برا حسین خونجگری
بیا تا توی قتلگاه، براش یکم آب ببری
حسین، حسین...
یه کم رو قلبِ زارم، بارون بباره خوبه
چشمایی که خیس بوده، حالا شبیهِ روده
برای کی مثلِ من، از اینجا رفتن زوده؟
تو آسمون، خوشیدِ من، جَوونِ موسفیدِ من
تو آسمونِ این شبام، ستارهی امیدِ من
اگه بِری، فاطمهجان، دورَمو غربت میگیره
کاشکی میشد دعا کنی، جای تو حیدر بمیره
میری و بعدِ تو من، به کی بگم غمامو؟
از چشمِ کی پنهون کنم، بُغضِ توی صدامو
فاطمه، یافاطمه...
اَشکِ چشمامو روی، زخمای تو کشیدم
بَلکه شفا بگیره، زخمایی رو که دیدم
اینجوری پیشِ من تو، نَفَس نکش عزیزم
وقتی که آه میکشی، خیلی بههم میریزم
شکسته دست و پهلوت، خیلی کبوده بازوت
میخندی اَمّا اینبار، به تختههای تابوت
منو شکست پهلوی تو، کبودیِ بازوی تو
خجالتم میدی و من، شرمندهام از روی تو
میری ولی قرارمون، میمونه حتما سرِ جاش
دیدارِ بعدِ من و تو، پیشِ حسین تو قتلگاهش
میرسه اون روزی که، برا حسین خونجگری
بیا تا توی قتلگاه، براش یکم آب ببری
حسین، حسین...
نظرات
نظری وجود ندارد !