خسته بود آقا

خسته بود آقا

[ امیر کرمانشاهی ]
((خسته بود آقا
تازه روی مَرکبِش نشسته بود آقا) ۲
می‌زدن سنگ سرِش شکسته بود آقا
خسته بود آقا) ۲

(تک و تنها رفت
که صدای گریه تُو خیمه بالا رفت) ۲
تک و تنها رفت
دَم رفتن طرف خیمه‌ی زن‌ها رفت
تک و تنها رفت

(تنهایِ تنها بود، تنهایِ تنها رفت) ۲
آرومِ جونِ من، زیرِ دست و پا رفت

(هر کی از راه اومد، سرنیزه خرجِش کرد) ۲
پیشِ همه زینب، از خولی خواهش کرد

*****

(جگرش می‌سوخت
خیمه‌ی اهل حرَم پشت سرِش می‌سوخت) ۲
وسط معرکه موی دخترش می‌سوخت
جگرش می‌سوخت

(آخرِ دنیاست
سرِ بُردنِ لباس کهنه‌شَم دعواست) ۲
این صدای گریه‌های مادرش زهراست
آخرِ دنیاست

(روضه مکشوفه
اونی‌که به حضرت عقیله معروفه) ۲
اومده با دستِ بسته وسط کوفه
روضه مکشوفه

(روضه سَربازه
سه شبانه‌روز مونده پشتِ دروازه) ۲
دیگه روی دشمَنا به خواهرِت بازه
روضه سَربازه

(زینب زینب زینب، الشّام الشّام الشّام) ۲
می‌خوام که سَربسته، بمونه این حرفام

(لطمه لطمه لطمه، سیلی سیلی سیلی) ۲

(کار از کار گذشت
زینب از میون انظار گذشت) ۲
از سرِ کوچه و بازار گذشت
کار از کار گذشت

(کار از کار گذشت
مَرکب از تَنِ تو هر بار گذشت) ۲
از دل خواهرِت انگار گذشت

(تنهایِ تنها بود، تنهایِ تنها رفت) ۲
آرومِ جونِ من، زیر دست و پا رفت

(هر کی از راه اومد، سرنیزه خرجِش کرد) ۲
پیشِ همه زینب، از خولی خواهش کرد

نظرات