حامد خمسه

خدا می‌خواست چشم او فقط عین الیقین باشد

1634
3
خدا می‌خواست چشم او فقط عین الیقین باشد
خدا می‌خواست دست او فقط حبل المتین باشد

خدا می‌خواست تیغ او میان کفر و دین باشد
خدا می‌خواست نام او به نام خود قرین باشد

خدا خود را که مؤمن خواند، منظورش همین باشد
که می‌خواهد علی تنها، امیرالمؤمنین باشد

خدا تصویری از خود را، زمانی که به قاب انداخت
خدا را شکر ما را هم، به پای بوتراب انداخت

صبا خاک وجود ما به آن عالیجناب انداخت
رطب‌های نجف وقتی دهان‌ها را به آب انداخت

ضریح غرق انگورش، مرا شط شراب انداخت
سُراحی میکشم وقتی شرابش اینچنین باشد
دلم مست است تا ساقی امیرالمومنین باشد

علی منظور از می‌ها از این هوهو و هی‌هی‌ها
علی می‌جوشد از هر لب لب ما و لب نی‌ها

علی موسیقی باران که می‌بارد پیاپی‌ها
فدای شاهراهش که به مژگان میکنم طی‌ها

سمرقند و بخارا با حجاز و کعبه و ری‌ها
علی حق و علی حی و و پس از این نقطه چین باشد
فقط وصف خدا، وصف امیرالمومنین باشد

خدا وقتی بهشتی روی دامان نجف دارد
بهشت از دور رویای بیابان نجف دارد

چه غم دارد کسی که خود به ایمان نجف دارد
زهرا هم دو چشمش را به ایوان نجف دارد
چه کم دارد خدا وقتی که سلطان نجف دارد

خدا را می‌توان بینی اگر آیینه این باشد
خدا را شکر مولایم امیرالمومنین باشد

به حیدر کعبه میبیند شکوهی آسمانی را
ظهور نقطه‌ی بسم الله سبع المسانی را

نبی می‌بوسدش از لب، همین جام دهانی را
به میدان می‌رود بیند زمین خانه تکانی را

به تیغ آبدار و به هر سو سرپرانی را
همیشه مرکبش دولدول برای فتح زین باشد
رمیدن‌های لشکر از امیرالمؤمنین باشد

نه تنها وقت رزمش، زهره‌هاشان از جگر ریزد
نه تنها وقت میدان داری‌اش، کوه و کمر ریزد

که از جبریل و عزراییل حتی کُرک و پر ریزد
نه تنها پیش او صحرایی از تیغ و سپر ریزد
که از تیغ و سپر، شلوارهاشان بیشتر ریزد

نمی رفتیم از پا تا علی حصن حصین باشد
نمی رفتیم از پا تا امیرالمومنین باشد

اگر توفیق باشد، سر به پای قنبر اندازیم
فلک را سخت بگشاییم و طرحی نو در اندازیم

بود کان شاه خوبان را، نظر بر منظر اندازیم
که دست افشان غزل خوانیم و پا کوبان سر اندازیم

که از خاک نجف خود را به حوض کوثر اندازیم
بنامش بشکند هر سد، اگر دیوار چین باشد
ولی رهبر وقتی که امیرالمومنین باشد

غیر از علی شهنشه و عالیجناب نیست
آباد نیست هر که به عشقش خراب نیست

هر آیه را که می‌نگرم جلوه‌ای از اوست
آری به غیر وصف علی در کتاب نیست

یا عالی و به حق علی اسم اعظم است
بی اذن او دعای کسی مستجاب نیست

ما را که دل‌سپرده‌ی حبل المتین شدیم
ترس از پل صراط به روز حساب نیست

میزان به روز حشر دو ابروی مرتضی است
جز اخم و خنده‌اش که ثواب و عقاب نیست

در دام ظلمت است و در انکار آفتاب
هر ذره‌ای که خاک در بوتراب نیست

می‌گذرد روز و شب، زندگی‌ام با علی
برنده‌ی یاهو شدم، بنده‌ی مولا علی

یا حیدر یا حیدر یا علی...

فاضل و افضل علی، عالی و اعلا علی
جان علی فاطمه، هستی زهرا علی

یا حیدر یا حیدر یا علی...

بنده‌ی بنده نواز، خاکی بالا نشین
وصله‌ی نعلین او، نقطه‌ی صقل زمین

مالک روز جزا، حاکم فی یوم الدین
موقع طوفان که شد، گفت خدا اینچنین

نوح پریشان مباش، زود بگو یا علی

ای دل اگر عاشقی، در پی دلدار باش
پشت در خانه‌ی حیدر کرار باش

جان بده پای علی، میثم تمار باش
خسته نشو در بزن، عاشق این کار باش

دل بکن و دل ببر از همه الا علی
دست گدا خالی و دست کریمان طلاست

بر سر خان علی، روزی مهمان طلاست
در نجف مرتضی، قطره‌ی باران طلاست
شکر خدا بر سرم، سایه‌ی ایوان طلاست

عزت امروز علی
عزت فردا علی
ساقی کوثر علی
نفس پیمبر علی
زینت منبر علی
فاتح خیبر علی
از همه بهتر علی
ظاهر و مظهر علی

چشم علی روشن است، تا قمرش فاطمه است
شکر خدا می‌کند، دور و برش فاطمه است

پشت نکرده به جنگ، چون سپرش فاطمه است
کی به زمین می‌خورد، تا سپرش فاطمه است

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش