حضرت جواد أنا سائل کرمی نما شوم قابل پدرت رضا نظر کرده تا به نوکریت شوم نائل رو شونهم شال ماتم اومد دلم میون حجرهی غم اومد تا دیدم از تشنگی بیقراری صدای روضهی مُحرّم اومد من حالا که غرق روضهی شمام باز به یاد تشنههای کربلام از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حُرمت مهمان کربلا بودند دیو و دَد همه سیراب و میمکید خاتم زِ قحط آب، سلیمانِ کربلا به شبِ حسرت مراد دارم تکیه بر جود جواد دارم میرسانی من را به مُحرّم من به لطفت اعتماد دارم مُحرّم میرسه دوباره امام جواد دلم بهونه داره یعنی میشه چشام بازم مُحرّم برا حسینِ فاطمه بباره من نوکر خونوادهی شمام من دخیل روضههای کربلام به کربلا آبِ روان قیمت جان شد حنجر اصغر هدف تیر و کمان شد یا جواد الائمه یا مولا...