حتی خدا به خاطر دست بُریدهات واجب نکرده بین نمازش قنوت را هنوز گوشهی مشکت رطوبتی دارد رباب روی همین هم حساب کرده نه فقط شیعه به او باب حوائج گوید از دخیل نگهش گبر مسلمان گردد دست او پنجره فولاد همه ادیان است او نگاهی کند ایران همه سلمان گردد **** حالا که میری یه وقت دیر نکنی جلوی خیمه منو پیر نکنی کوه من، من به تو تکیه زدم با رفتنت کوه من، منو زمینگیر نکنی ای علمدار تورو با علم زدن قد و بالای تورو به هم زدن چهارهزار کمون به دست یکی یکی اومدند روی تنت قدم زدن **** افسوس که آب دیدگانم شور است ورنه آنقدر بگریم همه سیراب شوند حسین ...
جااانم