حُبُّ الحُسین وَسیلة السُعَدایی وضیاءَهُ قد عَمَّ بالأرجاء سِبطٌ تَفَرَّعَ مِنهُ نَسلُ المُصطَفى وَأضَاءَ مِسک بوجهِهِ الوَضَّاء حبُّ الحسین فَهُوَ الکریمُ اِبنُ الکریمُ وَ جَدُّهُ خَیرُ الأنام وسیِّدُ الشُّفَعاءِ حبُّ الحسین **** تکه به تکه دلم حکایت عشق است شعله به شعله پُر از حرارت عشق است دست مزن بر دلم وگرنه بسوزی در جگرم آتش محبت عشق است هیچم و از هیچِ هیچ، هیچ نمانده هرچه که مانده ظهورِ حضرت عشق است هرچه که پروانه داشت شمع از او برد غارت عشق است این و عادت عشق است کاش خلائق ببیند آنچه که دیدیم حیِ علیالعشق که قیامت عشق است حضرت عشق آمده است کیست؟ حسین است آنکه شبیهش نبود و نیست حسین است سوخته دل، در بساط آه ندارد خرمن آتش زده نگاه ندارد آه که تقصیر آن حُسنِ حسین است عاشق بیچاره گناه ندارد زندگی بی حسین تلخیِ محض است چون غم آن برکهای که ماه ندارد شُکر خدا را که در پناه حسینیم عالم از این خوبتر پناه ندارد