جان جهان ز آمدنش جان گرفته است

جان جهان ز آمدنش جان گرفته است

[ حاج محمدرضا طاهری ]
جان جهان ز آمدنش جان گرفته است
عمری دوباره واژه‌ی احسان گرفته است

باران عشق، بر سر ایران گرفته است
ایران چه برکتی ز خراسان گرفته است

موسای اهل‌بیت به دستش ستاره داشت
با او خبر ز معجزه‌های دوباره داشت

تو آمدی و زندگی ما شروع شد
با تو علی برای عجم‌ها شروع شد

ایران نفس گرفت و تولّی شروع شد
پرچم زدیم محرّم دنیا شروع شد

ای گفتن از علی همه‌ی اهتمامتان
نوری بده به معرفت این غلامتان

هرجا که می‌روم به شما ختم می‌شود
دنیای ما به صحن رضا ختم می‌شود

راه رضا به راه خدا ختم می‌شود
مشهد تهش به کرب‌وبلا ختم می‌شود

عمری به این محیط کرم خو گرفته‌ایم
مثل کبوتری به حرم خو گرفته‌ایم

ای آسمان مسافر پایین پای تو
رضوان کجاست عابر پایین پای تو

خضر نبی مجاور پایین پای تو
ای خوش به‌حال زائر پایین پای تو

صحنت بهشت آرزوی ما غلام‌هاست
نامت همیشه آبروی ما غلام‌هاست

با افتخار خادم این آستانه‌ایم
از لطف هم جواریتان جاودانه‌ایم

مثل کبوتران حرم بی‌کرانه‌ایم
روزی خورِ همیشه‌ی این آب و دانه‌ایم

ما بی‌نیازِ از همه، محتاج این دریم
روزی خور کرامت موسی‌ إبن‌‌ جعفریم

دریاب روزگار مرا ایّها الرئوف
این قلب بی‌قرار مرا ایّها الرئوف

روشن کن اعتبار مرا ایّها الرئوف
جانی بده بهار مرا ایّها الرئوف

دستی برآر باز قضا را رقم بزن
بر صحن چشم شیفتگانت قدم بزن

در گوش من پدر از عشق فقط دم زده‌ست
اینگونه شد که قبله‌ی من سمت مشهد است 

دست توسّلم همه شب رو به گنبد است
دور از حرم خرابم و حال دلم بد است

صحن تو دیده عشق مرا با نگاه تو
من آمدم ز کودکی‌ام در پناه تو

باب الجواد با کرمت آشناتر است
اینجا دلی که می‌شکند پر بها‌تر است

فریاد اشک سوختگان بی‌ صدا تر است
دنیای بی حرم ز جهنّم فراتر است

ای با خبر ز ماتم زخم عمیق من
ای در خوشی و ناخوشی‌ام هم رفیق من

ای بهترین ستاره‌ی بخت و حیات ما
مرهم‌ترین توسّل و راه نجات ما

واجب‌تر از اقامه‌ی صوم و صلات ما
اشک زیارت است شکوه نشاط ما

تنها مجال راحتی‌ام در کنار توست
این قلب بی‌قرار، قرارش مزار توست

شمس الشموس نور به کاشانه‌ام بده
گرد ضریح خود پر پروانه‌ام بده

دستی به التیام سر شانه‌ام بده
آرامشی به زندگی و خانه‌ام بده

بیچاره آن کسی که نشد مستمند تو
خوشبخت آن که هست اسیر کمند تو

با گوشه گوشه‌ی دل در غم نشسته‌ام
چشم امید بر تو و این خانه بسته‌ام

اندازه‌ی تمام جهان دل شکسته‌ام
آغوش مهر باز کن آقا که خسته‌ام

شیرین‌ترین خیال من آغوش مهر توست
من زندگانی‌ام همه بر دوش مهر توست

رزق حلال سفره‌ی ما با دعای توست
ایران بلند مرتبه از خاک پای توست

در گوش ما ترنّم یا مرتضای توست
هر کس که دل دهد به حسین آشنای توست

فرموده‌ای به هر نفسی فَابکی لِلحسین
خواهی به قرب حق برسی فابکی لِلحسین

یأبن شبیب گفتی و دل‌ها کباب شد
یک خط حدیث خواندی و آن یک کتاب شد

در عالم حسینیه‌ها انقلاب شد
تو روضه‌خوان شدی و مخالف جواب شد

با اشک چشم و خون جگر گفته‌ای حسین
ای پیر روضه‌خوان چقدَر گفته‌ای حسین

مانند نیزه‌زار تنش زخم خورده بود
با تیر بی‌شمار تنش زخم خورده بود

با سنگ‌های هار تنش زخم خورده بود
از نعل آب داد تنش زخم خورده بود
***
تا قبل کربلا غم غارت نداشتم
قبل از حسین داغ اسارت نداشتم
***
تا حالا از این خونواده زنی رو نبردند اسارت

نظرات