تو که نقاب میبندی
2125
20
- ذاکر: ایمان کیوانی
- سبک: شور
- موضوع: حضرت عباس (ع)
- مناسبت: شب نهم محرم
- سال: 1402
تو که نقاب میبندی، دو صد حکایت دارد
فقط همان چشمانت، نماز وحشت دارد
دشمن جلو آمد و نگاهش کردی
یک پلک زدی خلع صلاحش کردی
اون که یل شامی عرب بود، چه شد
(این گونه حقیر و رو سیاهش کردی) ۲
جانم به تو ای سقا، بیتیغ و سپر حتی
با لشکری از اعدا، میجنگی
فتنه همه از شامه، لعنت به اماننامه
بستی به سر عمامه، میجنگی
(عباس علمدار حسین...) ۳
زمانه بر تزویر و، تو از خطر میگفتی
به روی بام کعبه، اَنا القمر میگفتی
گفتی که فلک دور حرم میگردد
دور سر اصحاب کرم میگردد
این خانه که مشغول طوافش هستید
(گرد پدر و برادرم میگردد)۲
شمشیر نگات رعد و، خوندی تو رجز بعد و
عمر پسر سعد و، کم کردی
سرداری و خوش منسب، همچون قمری در شب
دور حرم زینب، میگردی
(عباس علمدار حسین...) ۲
(دائم دارم به لب، یابن قتال العرب) ۲
شیر حیدر نسب، یابن قتال العرب
رحم الله عمی العباس
تویی کوه ادب و احساس
تا همیشه پرچمت بالاس
ماه منیر بنیهاشم، دلیر بنیهاشم، ابوفاضل
شاه شهید بنیهاشم، امیر بنیهاشم، ابوفاضل
خیر کثیر بنی هاشم، وزیر بنیهاشم
(طوفان کربلا، سقای خیمهها) ۲
سردار باوفا، سقای خیمهها
یا اب القرب ابوفاضل
تویی اسطورهی دریا دل
(میشه مستیم با دمت کامل) ۲
ای نازنین بنیهاشم، دلیر بنیهاشم، ابوفاضل
ای قهرمان بنیهاشم، جوان بنیهاشم
یار زنان بنیهاشم، توان بنیهاشم، ابوفاضل
یا سیدی یا ابالفضل...
ذکر لب تشنگان، شاه دریادلان
ای یار بیکسان، شاه دریادلان
کوه هیبت، یه تنه لشکر
به شجاعت شهره و محشر
توی رزم از هر نظر حیدر
ای شهریار بنیهاشم، نگار بنیهاشم
ابوفاضل
ای افتخار بنیهاشم، قرار بنیهاشم
ابوفاضل
عالی تبار بنیهاشم، عیار بنیهاشم، ابوفاضل
فقط همان چشمانت، نماز وحشت دارد
دشمن جلو آمد و نگاهش کردی
یک پلک زدی خلع صلاحش کردی
اون که یل شامی عرب بود، چه شد
(این گونه حقیر و رو سیاهش کردی) ۲
جانم به تو ای سقا، بیتیغ و سپر حتی
با لشکری از اعدا، میجنگی
فتنه همه از شامه، لعنت به اماننامه
بستی به سر عمامه، میجنگی
(عباس علمدار حسین...) ۳
زمانه بر تزویر و، تو از خطر میگفتی
به روی بام کعبه، اَنا القمر میگفتی
گفتی که فلک دور حرم میگردد
دور سر اصحاب کرم میگردد
این خانه که مشغول طوافش هستید
(گرد پدر و برادرم میگردد)۲
شمشیر نگات رعد و، خوندی تو رجز بعد و
عمر پسر سعد و، کم کردی
سرداری و خوش منسب، همچون قمری در شب
دور حرم زینب، میگردی
(عباس علمدار حسین...) ۲
(دائم دارم به لب، یابن قتال العرب) ۲
شیر حیدر نسب، یابن قتال العرب
رحم الله عمی العباس
تویی کوه ادب و احساس
تا همیشه پرچمت بالاس
ماه منیر بنیهاشم، دلیر بنیهاشم، ابوفاضل
شاه شهید بنیهاشم، امیر بنیهاشم، ابوفاضل
خیر کثیر بنی هاشم، وزیر بنیهاشم
(طوفان کربلا، سقای خیمهها) ۲
سردار باوفا، سقای خیمهها
یا اب القرب ابوفاضل
تویی اسطورهی دریا دل
(میشه مستیم با دمت کامل) ۲
ای نازنین بنیهاشم، دلیر بنیهاشم، ابوفاضل
ای قهرمان بنیهاشم، جوان بنیهاشم
یار زنان بنیهاشم، توان بنیهاشم، ابوفاضل
یا سیدی یا ابالفضل...
ذکر لب تشنگان، شاه دریادلان
ای یار بیکسان، شاه دریادلان
کوه هیبت، یه تنه لشکر
به شجاعت شهره و محشر
توی رزم از هر نظر حیدر
ای شهریار بنیهاشم، نگار بنیهاشم
ابوفاضل
ای افتخار بنیهاشم، قرار بنیهاشم
ابوفاضل
عالی تبار بنیهاشم، عیار بنیهاشم، ابوفاضل
نظرات
نظری وجود ندارد !