تو روایت داریم بیهوا میزدنت
16056
200
- ذاکر: جواد مقدم
- سبک: شور
- موضوع: عصر عاشورا - قتلگاه
- مناسبت: شب دهم محرم
- سال: 1400
تو روایت داریم بیهوا میزدنت
با عصا میزدنت
تو رو هر گوشهی خاک کربلا میزدنت
تو روایت داریم لحظههای آخر
شمر اومد با خنجر
پیش چشم مادرت پیکر تو شد بیسر
سنگ انداختند
بعضیها به پیکرت چنگ انداختند
نیزههاشونو هماهنگ انداختند
سنگ انداختند
تو روایت داریم پاره شد پیرهنت
پیرمردا زدنت
زبونم لال اَسبا رد شدن از بدنت
تو روایت داریم رو زمین پیکر تو
روی نیزه سر تو
رفته از حال کنار بدنت خواهر تو
غوغا کردند
نیزههاشونو رو جسمت جا کردند
برا بردن سرت دعوا کردند
غوغا کردند
تو روایت داریم قصد قربت کردند
تو رو غارت کردند
جلوی چشم همه بهت جسارت کردند
تو روایت داریم که عَبا رو هم بردند
معجرا رو هم بردند
هر چی که بود و نبود تو خیمهها رو هم بردند
غارت کردند
بعد عباس چقدر جرأت کردند
اینا به مال حرام عادت کردند
غارت کردند
نوحو علی الحسین، نوحو علی الغریب
نوحو علی الشهید، شیبُ الخضیب
***************************
ای عزیز دلم ای حسین شهیدم
ای عزیز دلم به خدا که بریدم
ای عزیز دلم ناله هاتو شنیدم
تو حسین منی
سخته با تن زخمی دست و پا بزنی
تن زخمیتو به سرنیزهها بزنی
پیش نهر فرات آبُ صدا بزنی
سخته بگی تشنمه با نیزه جواب بدن
حتی نخواستن به یه شیرخواره هم آب بدن
فقط میخوان خواهرتو بیشتر عذاب بدن
سرنوشتو ببین
چی سر حرم اومد ماه نیزهنشین
همه هستیِ زینب مونده روی زمین
خون حنجرتو بردن به عرش برین
تو حسین منی
سرنوشت تو این بود تشنه جون بکَنی
ای برادر من زخمیترین بدنی
نَه عقیق یمن مونده نَه پیرهنی
سخته بخوان بعد تو به خیمهها آب بدن
آب خنک به حَرِمت پیش رباب بدن
فقط میخوان خواهرتو بیشتر عذاب بدن
ای غریبم حسین
اَلسلامُ علی شَیبِ الخضیبم حسین
نور دیدهی من خدالتریبم حسین
رفتی و غمت آخر شد نصیبم حسین
تو حسین منی
تو همونی که مادر گفته بیکفنی
وای من که عزیزم پارهپیرهنی
ای امون من از این صبر حسنی
بگو که پیغاممو به ابوتراب بدن
این سرو میبَرن به مجلس شراب بدن
طناب آوردن که منو بیشتر عذاب بدن
با عصا میزدنت
تو رو هر گوشهی خاک کربلا میزدنت
تو روایت داریم لحظههای آخر
شمر اومد با خنجر
پیش چشم مادرت پیکر تو شد بیسر
سنگ انداختند
بعضیها به پیکرت چنگ انداختند
نیزههاشونو هماهنگ انداختند
سنگ انداختند
تو روایت داریم پاره شد پیرهنت
پیرمردا زدنت
زبونم لال اَسبا رد شدن از بدنت
تو روایت داریم رو زمین پیکر تو
روی نیزه سر تو
رفته از حال کنار بدنت خواهر تو
غوغا کردند
نیزههاشونو رو جسمت جا کردند
برا بردن سرت دعوا کردند
غوغا کردند
تو روایت داریم قصد قربت کردند
تو رو غارت کردند
جلوی چشم همه بهت جسارت کردند
تو روایت داریم که عَبا رو هم بردند
معجرا رو هم بردند
هر چی که بود و نبود تو خیمهها رو هم بردند
غارت کردند
بعد عباس چقدر جرأت کردند
اینا به مال حرام عادت کردند
غارت کردند
نوحو علی الحسین، نوحو علی الغریب
نوحو علی الشهید، شیبُ الخضیب
***************************
ای عزیز دلم ای حسین شهیدم
ای عزیز دلم به خدا که بریدم
ای عزیز دلم ناله هاتو شنیدم
تو حسین منی
سخته با تن زخمی دست و پا بزنی
تن زخمیتو به سرنیزهها بزنی
پیش نهر فرات آبُ صدا بزنی
سخته بگی تشنمه با نیزه جواب بدن
حتی نخواستن به یه شیرخواره هم آب بدن
فقط میخوان خواهرتو بیشتر عذاب بدن
سرنوشتو ببین
چی سر حرم اومد ماه نیزهنشین
همه هستیِ زینب مونده روی زمین
خون حنجرتو بردن به عرش برین
تو حسین منی
سرنوشت تو این بود تشنه جون بکَنی
ای برادر من زخمیترین بدنی
نَه عقیق یمن مونده نَه پیرهنی
سخته بخوان بعد تو به خیمهها آب بدن
آب خنک به حَرِمت پیش رباب بدن
فقط میخوان خواهرتو بیشتر عذاب بدن
ای غریبم حسین
اَلسلامُ علی شَیبِ الخضیبم حسین
نور دیدهی من خدالتریبم حسین
رفتی و غمت آخر شد نصیبم حسین
تو حسین منی
تو همونی که مادر گفته بیکفنی
وای من که عزیزم پارهپیرهنی
ای امون من از این صبر حسنی
بگو که پیغاممو به ابوتراب بدن
این سرو میبَرن به مجلس شراب بدن
طناب آوردن که منو بیشتر عذاب بدن
نظرات
نظری وجود ندارد !