توی طبق با روی پوشونده

توی طبق با روی پوشونده

[ جواد مقدم ]
توی طَبق با روی پوشونده
امشب شدی مهمون ناخونده

حالا که با سر اومدی پیشم
بابا بگو تنت کجا مونده؟

گوش کن باهات دردودلا دارم
اینجا کسی ندید عزادارم

پاشو بریم به دخترای شام
می‌خوام بگم منم بابا دارم

مسخره‌ کردن منو با عروسکاشون
بازی ندادن منو توی بازیاشون

خنده می‌کردن تا صدامو دربیارن
لَنگ می‌زدن هی که ادامو دربیارن

بابا حسین، بابایی جونم...

دنیا سرم شده خراب بابا
کی به سرت داده عذاب بابا

خسته‌ی راه شدی بیا امشب
تو بغلم یکم بخواب بابا

جامو می‌خوام پیش تو بندازم 
صحبت کنم تو هم کنی نازم

یاد شبا که خونمون بودیم
بابا برام قِصّه بگو بازم

لک‌زده قلبم که باهام بخندی بابا
گوشواره‌هامو تو برام ببندی بابا

کاشکی که می‌شد که تا ابد پیشم بمونی
هرشب بیای و لالایی برام بخونی

بابا حسین، بابایی جونم...

بابا ببین که از خودم سیرم
من آخر از غمِ تو می‌میرم

روضه برات میگم ولی بابا
با دستم این گوشاتو می‌گیرم

جای غذا سیلی و چک خوردم
از حرمله چوب فلک خوردم

تنها شدم تو کوچه‌های شام
از دخترِ یزید کتک خوردم

هرکسی اومد دستشو برام بلند کرد
زجرو نگم که منو از موهام بلند کرد

انگشت‌نمای دستِ مردم شده بودم
توی بیابون چند دفعه گم شده بودم

بابا حسین، بابایی جونم...

نظرات