تویی فرماندهی عالم منم سرباز سر بارت بدم اما یه کاری کن که این بد هم بشه یارت همه عمرم هستم به عشق روز دیدارت توهستی حیدر دوران منم پس میشم عمارت گره خورده به تو کارم تویی باقی از گل و منم خارم من از غیر تو بیزارم تو رو بیشتر از بابام دوست دارم ابا صالح هلال است و مدد میگیره و میر قمر میشه تو از هر جایی رد میشی زمینش پر ثمر میشه شب تار هم عالم فقط با تو سحر میشه تو شیرینی به حدی که نمک پیشت شکر میشه تو معشوقه منم شیدا منم یک کویر خشک تویی دریا میخوام باز هم بگم مولا سلام فرماندهی من سلام آقا ابا صالح