حسین سیب سرخی

تا طلوعت کمی هویدا شد

2302
22
تا طلوعت کمی هویدا شد
سحر از سمت چشم تو پا شد

تا به آینه چشم وا کردی آسمان در مقابلت تا شد
پلک وا کردی و بهشت آمد پیش پایین پات احیا شد

می‌وزید عطر خلعه از پرده و گل از چهره‌ پدر وا شد
آمدی و در کنار خنده ی تو عطر کوثر دوباره معنا شد

حرف تکراری است اما خوب
هرکه خاک درت شد آقا شد

لطف دست تو ر زمانی نیست
دست تو را هیچ وقت خالی نیست

وقت تقسیم مهربانی ها منت و حرف یا سوالی نیست
فقط این شأن خانواده‌ی توست

که بزرگی به سن وسالی نیست
مثل زهرا همیشه یک سایی

و شبیهت در این حوال نیست
نوه ی مرتضی علی باشی

از وجودت به جز جلالی نیست
شام و کوفه که نه جهانی هم دشمنت شد اگر خیالی نیست

مستجاب است هر دعا با تو
می‌رود دل به هر کجا با تو

السلام علیک یا بی بی
و علیک السلام ما با تو

سفره‌ی نذری شما تا هست
درد ناگفته و دوا با تو

گوشه گیری عالمی با من
گوشه چشمی به این گدا با تو

اشتیاقی همیشگی با من
مهر و امضای کربلا با تو

ذوالفقاری ز خطبه با زینب
انقلابی ز گریه‌ها با تو

دو چشم حوریه‌ای رو به آسمان وا شد
و آسمان ز نگاهش پر از تمنا شد

ستاره‌ای بدرخشید روی دامن عشق
که از تلالو نورش جهان مصفا شد

گلاب و آینه آورده جبرئیل امین
که امشب آینه‌ی حد نما هویدا شد

میان رحل قنوت نماز ثارلله
ببین که صفحه‌ی قرآن کوچکی وا شد

گرفته اند تولد برای دختر شاه
خبر دهید به عالم حسین بابا شد

چه جا گرفت در آغوش عمه‌ی سادات
دلش ربود و در او غرق در تماشا شد

ز یمن مقدم ریحانة الحسین بساط شادی عباس هم مهیا شد
ز بعد لیله‌ی میلاد لیلی زهرا

هزار لیلی و مجنون اسیر صحرا شد
سلام باد بر آن ناز دانه بانویی

که درد عالمی از فیض او مداوا شد
نسیمی از سر کویش به مردگان جان داد

که مرده زنده شد و ناگهان مسیحا شد
به دست کوچک مشکل گشای او امشب

برات کرب و بلایم یقینا امضا شد
حسین تا که به گهواره‌اش نظر انداخت

چه شد که چشم عزیز خدا چو دریا شد
به یاد لحظه ای افتاد بعد عاشورا

که ر وی کوفی و شامی به او وا شد
رقیه‌ای که سرافراز خلق عالم بود

شکست حرمتش از غم اسیر و تنها شد
همیشه بود سرش به روی دامن بابا

چه شد عزیز خدا را خرابه مأوا شد

نظرات

نظری وجود ندارد !

لیست پخش