بی‌گناه
تبلیغات

بی‌گناه

[ روح الله رحیمیان ]
(سیّد مظلوم
حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم)...

دست و پا نزن
این‌جوری مادرت رو صدا نزن
کُشتی زینبو 
آی پیرمرد بسه با عصا نزن

نامرتّبه
گوش کن صدا صدا جیغ زینبه
سینه‌ی حسین
اون‌جا مگه جای سُمّ مَرکبه؟

وای مقتل شلوغه
وای مَرکب دروغه
وای الان سه ساعته دنیا بی‌فروغه

وای مقتل سیاهه
وای اون بی‌گناهه
وای مگه نعل مَرکب هم سلاحه؟

تشنه بودی لب دریا زدنت
با پا زدنت، با پا زدنت
روی خاک داغ صحرا زدنت
با پا زدنت، با پا زدنت

بمیرم تو روز روشن زدنت
عمداً زدنت، عمداً زدنت
اشک خواهرت رو دیدن زدنت
عمداً زدنت، عمداً زدنت

آب ندادنت
زینب می‌دید چه‌طور می‌کشیدنت
جان فاطمه
باور نمی‌کنم سر بریدنت

دیگه بستشه
می‌خوای بکُش ولی این چه وضعشه؟
کاش که رحم کنه
چند لحظه از رو سینه‌ت بلند بشه

وای داد از عطش کرد
وای مادر که غش کرد
وای شمر می‌خنده که زینب خواهش ازش کرد

وای قاتل رسیدو
وای زینب دویدو
وای باور ندارم این‌که از قفا بُریدو

تو رو با خیال راحت زدنت
سه ساعت زدنت، سه ساعت زدنت
متدیّنین اُمّت زدنت
سه ساعت زدنت، سه ساعت زدنت

همه‌ی سپاه دشمن زدنت
جمعاً زدنت، جمعاً زدنت
جلو تو آبو که خوردن زدنت
جمعاً زدنت، جمعاً زدنت

(سیّد مظلوم
حسین جانم، حسین جانم، حسین جانم)...

نظرات