بی تو دلخوشی بابا، از این خیمهها میره تو میری و از قلب حرم هم صفا میره بی تو دنیا تو چشمم بابا، مثل زندونه رقیه چشاش خیسه، ببین عمه گریونه آهستهتر، ببین پسرم میری و بابات میمیره دلش قبل از رفتن یه دست رو سر رقیه بکش نگیره دلش پیش عمه بمون یه کمی ببین که به غم اسیره دلش گمان مدار که گفتم برو دل از تو بریدم نفس شمرده زدم، همرهات پیاده دویدم