بیدارم و خواب نمیاد تو چشمام بغضِ گلوم میشکنه تو شبِ شام شاید دیگه زنده بمونم امشب شاید بشه غسلِ تنِ من اشکام صدا میزنم بابا، تا نفس دارم امشب سوز نالههام دیگه، بی امونه اگه بزنم سیلی، باز آروم نمیگیرم تا که جون میدم زیر تازیونه بیا شب سحر میشه بیا غصه سر میشه بیا دخترت باهات همسفر میشه... شامِ بلا وادیِ تور من شد عمه فقط سنگ صبور من شد خم شد قدش، از غم و غصه آخر (قلبش شکست مثل غرورِ من شد) ۲ یه شبی توی رویا از رو ناقه افتادم گم شدم توی صحرا کجا بودی تو دل شبِ تاریک شد آرومِ قلب من دست مادرت زهرا کجا بودی بیا جون به سر شدم بیا خون جگر شدم بیا تا همه نگن بی پدر شدم بیا شب سحر میشه بیا غصه سر میشه بیا دخترت باهات همسفر میشه