بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید خاتم ز قحط آب (سلیمان کربلا) (عطشان کربلا) (عریان کربلا) این کشتهی فتاده به هامون حسین توست وین صید دست و پا زده در خون حسین توست (در خون حسین توست) (عریان حسین توست) (عطشان حسین توست) (بی سر حسین توست) چون چاره نیست میروم و میگذارمت ای پاره پاره تن به خدا میسپارمت به کهام میسپاریَم؟ به شمر میسپاریَم به سنان میسپاریَم، به شبث میسپاریم **** شد آخر کارم یارالی یارالی یارالی راهی بازارم یارالی یارالی یارالی زخمی آزارم یارالی یارالی یارالی شراب میخوره، روبروی چشمای رباب میخوره عذاب میکشم، وقتی که جلو سکینه آب میخوره سیدالمظلوم، سیدالعطشان، سیدالغریب حسین حسین حسین **** زآن تشنگان هنوز به عیوق میرسد فریاد العطش به ببابان کربلا (به بیابان کربلا عریان کربلا عطشان کربلا قربان کربلا سلیمان کربلا پریشان کربلا عمه جان کربلا) از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلا (مهمان کربلا سلیمان کربلا عطشان کربلا عریان کربلا) **** آن انتقام گر نفتادی به روز حشر با این عمل، معاملهی دهر چون شدی (غرق به خون شدی) چون واژگون شدی شه سرنگون شدی **** بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد (بر زمین افتاد روی خون افتاد شه زمین افتاد واژگون افتاد بی هوا افتاد سر جدا افتاد تن جدا افتاد وایم از زینب عمه جان زینب)