به من رحم کن که به دوری از تو عادت ندارم

به من رحم کن که به دوری از تو عادت ندارم

[ حاج محمود کریمی ]
به من رحم کن که به دوری از تو عادت ندارم
به من رحم کن که عمرم گذشت که فرصت ندارم
به من رحم کن که من طاقت عقوبت ندارم

چی می‌شه یه‌شب توو گریه‌ها
بگن آقام از من راضیه
از آغوشت محرومم نکن
به حقّ زهرای مرضیه

بهم رحم کن؛ منی که دلم پر از نعمتاته
بهم رحم کن که عشقت برام حیات و مماته
بهم رحم کن که تنها در تو، راه نجاته

به تنها چیزی که دل‌خوشم
توو روضه، بارون اشکمه
از این خونه بیرونم نکن
به حقّ اشکای فاطمه

گل پرپر که عطرش توو هر مناجات من بود
غم مادر، دلیل دلم برا پر زدن بود
غم وقتی که توو کوچه‌ها کنار «حسن» بود

کلید اسرار فاطمه
کسی جز آقازادش نبود
کی می‌دونه غیر از مجتبی
چه‌جوری اون چشما شد کبود

نظرات